این یعنی رفته؟
این یعنی پَر؟
این یعنی دیگه همه چی تموم؟
این چه معنایی داره؟
این بغض الان واسه چی توی گلوم گیر کرده؟
میخواد بره پیشش؟ مگه کجاست که میخواد بره پیشش؟
میدونی، حسِ بدی دارم...
میدونی، ناراحتم!
میدونی، کم کم اشک هام دارن میان پایین!
میدونی، اینبار خیلی فرق میکنه... اینبار هیچ کاری نمیتونم بکنم. اینبار باید با لبخندی که گریمو پشتش قایم میکنم بهش بگم برو آره... زودتر برو پیشش
چه حس بدیه... خیلی بد